این در حالی است که قلمداد کردن برخی فعالیتهای حوزه اندیشه به عنوان جرائم امنیت روانی چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت یا با تفسیر به رای درباره آن تصمیمیعجولانه گرفت.
باید پذیرفت که امنیت تنها در فضایی وجود دارد که مفهوم امنیت به امنیت انسانی با رعایت موازین حقوق بشری تبدیل شود.
در سطح کلان، امنیت روانی هنگامیحاصل میشود که تمام شهروندان حقوق قومی، عقیدتی و فرهنگی خود را تضمین شده ببینند و دسترسی به خدمات آموزشی، رفاهی، مشارکت اجتماعی و «حقوق شهروندی کامل»برای تمامیاعضای جامعه در فضای خالی از تبعیض دیده شود.
در این میان با پیچیده شدن جوامع وبه دنبال آن روابط اجتماعی، متغیرهایی که بر امنیت روانی افراد تاثیر مستقیم و غیرمستقیم دارند بسیار گسترده است.
شغل ، طبقه اجتماعی، امید به زندگی، سیاست ، عشق، اعتبار اجتماعی و بسیاری موارد دیگر میتوانند امنیت روانی افراد را تضمین یا مختل کنند. این در شرایطی است که امنیت اجتماعی با امنیت روانی لازم و ملزوم یکدیگرند.
رخدادهایی مانند جنگ، فساد اقتصادی و هرج و مرجهای اجتماعی، تاثیر مستقیمیروی امنیت روانی جامعه میگذارد که بدون غلبه بر آنها نمیتوان پیامدهای آن را به چالش کشید.
باید توجه کرد که برداشت ما از واژه امنیت و چگونگی تامین آن با توجه به زمان، فرهنگ و شرایط اجتماعی تاثیرگذار در جوامع متغیر است. بی گمان مشکلات اقتصادی، بیکاری و فقر تهدید اصلی برای امنیت تلقی میشود، از سوی دیگر نادیده گرفتن حقوق شهروندی و آزادیهای فردی و اجتماعی زمینههای ناامنی اجتماعی و روانی را فراهم میکند.
امروز با توجه به ساخت اجتماعی حل مسئله ناامنی روانی و اجتماعی نه در برخورد عجولانه و غیرمنطقی که در گروی ریشه یابی زمینههایی است که سبب ساز ایجاد ناامنی شده است.